دیکشنری
داستان آبیدیک
مرطوب شدن
english
1
general
::
moisten, dampen
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مرض خیز
مرض سخت
مرض شناس
مرض شناسی
مرض گرفتن
مرض مزمن
مرض کبد
مرضا
مرضقند
مرضی
مرضی الطرفین
مرضی اطرفین
مرضی الطرفین
مرطوب
مرطوب ساختن
مرطوب شدن
مرطوب کردن
مرطوب کننده ی بدن
مرعات
مرععی داشتن
مرعوب
مرعوب ساختن
مرعوب ساختن ـ مرعوب کردن
مرعوب کردن
مرعی
مرعی داشتن
مرغ
مرغ استخوان خوار
مرغ انجیر خوار
مرغ باران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید